جلوههایی از عدالت و احسان در سیره امام علی(ع)
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۷۷۳۸۱
امیرمؤمنان علی(ع) هنگام تقسیم بیتالمال فرمود: «سوگند به خدا! این اموال از دسترنج من به دست نیامده و آن را از پدرم به ارث نبرده ام؛ بلکه امانتی در دست من است که باید حدود آن را رعایت کنم.»
به گزارش مشرق، آنچه درپی میآید مروری گذراست به بازتابهای دو اصل عدالت و احسان در سیره و منش امام علی(ع) که به عنوان نمیاز یم فضایل آن حضرت تقدیم میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چیستی عدالت و احسان و تفاوت آنها
در میان همه مذاهب الهی و انسانهای با انصاف جهان، فضیلت و ارزشی بالاتر از عدالت و احسان نیست؛ اسلام که دین انسانسازی و جامعهسازی و تکامل است؛ این دو خصلت را پس از توحید و اساس دین، در راس ارزشها قرار داده و اهمیت فوقالعادهای برای آنها قائل است.
قرآن میفرماید: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان». (۱) خداوند به عدالت و احسان فرمان داده است.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «جماع التقوی فی قوله تعالی ان الله یامر بالعدل والاحسان». (۲) مجموعه تقوا و پرهیزکاری، در این گفتار خدا است که میفرماید: خداوند به عدالت و احسان، فرمان میدهد.
عدالت به معنی حقیقی کلمه، یعنی هر چیزی در جای خود قرار گیرد؛ بنابراین، هرگونه افراط یا تفریط، تجاوز از قانون عدالت است؛ نتیجه اینکه در امور اجتماعی، تجاوز به حقوق دیگران بر خلاف اصل عدالت است. امام صادق(ع) میفرمایند: «المیزان العدل» (۳) ترازوی سنجش، همان عدالت است. ترازویی که به طور دقیق، حق را از باطل جدا میسازد و حقیقت را نشان میدهد، اندازهها و حد اعتدال را تبیین میکند، عدالت نیز همان ترازوی دقیق سنجش در همه عرصههای زندگی انسان است.
امیرمؤمنان علی(ع) فرموده اند: «العدل، الانصاف والاحسان؛ التفضل» (۴) عدالت آن است که براساس انصاف، حق مردم به آنها داده شود، ولی احسان آن است که علاوه بر ادای حقوق، به آنها نیکی کنی. نیز فرمود: «ان العدل میزان الله الذی وضعه للخلق و نصبه لاقامهًْ الحق» (۵) عدالت، ترازوی سنجش خدا است، خداوند آن را برای (حفظ حقوق) انسانها قرار داده و آن را برای اجرای حق و برقراری آن نصب کرده است.
و نیز فرمود: «العدل نظام الامور» (۶) عدالت مایه نظم و تنظیم و برنامهریزی امور است ولی احسان، به معنی تفضل و نیکی، افزون بر عدالت است.به عنوان مثال، هرگاه جمعی در اتوبوسی نشستهاند و هر کسی براساس برنامه و نظم در صندلی خود قرار گرفته و دیگر جای خالی نیست، در این هنگام پیرمردی وارد اتوبوس میشود و برای او جا نیست، در اینجا هر کسی در جای خود براساس عدالت نشسته؛ ولی یک نفر از روی احسان برمیخیزد و جای خود را به آن پیرمرد میدهد؛ بنابراین احسان در موارد حساس لازم است، وگرنه افراد ناتوان به زحمت میافتند.
مثال دیگر: در سازمان بدن انسان، دو اصل عدالت و احسان حکومت میکند که هر کدام در جای خود لازم است. در حالت عادی، تمام دستگاههای بدن، نسبت به یکدیگر، خدمت متقابل دارند و هر عضوی برای کل بدن کار میکند و از خدمات اعضای دیگر نیز بهرهمند است. این همان اصل عدالت است؛ ولی گاه عضوی مجروح میشود و توان متقابل را از دست میدهد، آیا ممکن است بقیه اعضا، دست از حمایت آن عضو مجروح بردارند؟ قطعا نه! این، همان احسان است. در جامعه، برای سالم سازی، باید این دو حالت حاکم باشد؛ وگرنه آن جامعه، جامعه سالمی نخواهد بود. بنابراین، احسان یک نوع محبت و ابراز دوستی افزون بر عدالت است، چنانکه علی(ع) فرمود: «الاحسان محبهًْ» (۷) احسان یک نوع محبت کردن و ابراز دوستی است.
عدالت، شالوده وجود علی(ع)
بحث و گفتار، پیرامون عدالت علی(ع) بسیار دامنهدار و همچون دریای ناپیدا کرانهای است که نمیتوان به ساحل آن رسید؛ آنچه در اینجا ذکر میشود تنها مصادیقی از عدالت علوی است:
۱- بردهای را به حضور علی(ع) آوردند که از بیتالمال دزدی کرده بود، علی(ع) فرمود: باید حد سرقت بر او جاری شود. بر همین اساس، انگشتان دست او را به عنوان دزدی، قطع کرد. (۸)
۲- بیعدالتیهای عثمان در مصرف بیتالمال در عصر خلافتش، باعث شد که مسلمانان به او اعتراض شدید کردند؛ در راس آنها، ابوذر غفاری، بسیار اعتراض کرد. سرانجام عثمان دستور داد تا ابوذر را به سرزمین داغ و بد آب و هوای «ربذه» تبعید کنند؛ روزی که او را از مدینه به سوی ربذه میبردند، حضرت علی(ع) او را بدرقه کرد و به او فرمود: «یا اباذر، انک غضبت لله فارج من غضبت له، ان القوم خافوک علی دنیاهم، و خفتهم علی دینک»(۹) ای ابوذر، تو برای خدا خشم کردی، پس به او امیدوار باش؛ مردم به خاطر دنیای خود از تو ترسیدند و تو به خاطر دینت از آنها ترسیدی.
بیشتر بخوانید:
علی(ع) و برخورد با غارتگران بیتالمالبه این ترتیب حضرت علی(ع) با تایید ابوذر غفاری، آنان را که به بیتالمال خیانت میکنند دنیاپرست خوانده و محکوم کرد.
۳- پس از عثمان، مسلمانان با اجتماع بینظیری به محضر حضرت علی(ع) آمده و با او به عنوان خلیفه بیعت کردند، چند روزی از این حادثه نگذشت که گروهی از سرشناسان مانند: طلحه، زبیر، عبدالله بن عمر و سعد ابی وقاص که در عصر خلافت عثمان از بیتالمال سوءاستفاده میکردند، دیدند با حکومت حضرت علی(ع) دستشان از استفاده ناروا از بیتالمال کوتاه شده است، لذا با جوسازیها، آن حضرت را در فشار قرار دادند، علی(ع) با کمال قاطعیت در برابر آنها ایستاد، آنها را منحرف و دنیاپرست و ستمگر خواند و سوءاستفاده از بیتالمال را به عنوان ظلم به حق مظلومان نامید و پس از سرزنش شدید آنها فرمود: «و ایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه و لاقودن الظالم بخزامته حتی اورده منهل الحق و ان کان کارها» (۱۰) سوگند به خدا، داد مظلوم را از ستمگر میگیرم و افسار ستمگر را آنچنان میکشم تا به آبشخور حق وارد گردد، گرچه خوشایند او نباشد.
۴- هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیتالمال در اختیار آن حضرت بود، روزی برادرش عقیل، به محضرش آمد و گفت: «مقروض هستم و از ادای آن عاجز میباشم، قرض مرا ادا کن.» علی(ع) فرمود: «قرض تو چه اندازه است؟» عقیل گفت: صد هزار درهم. علی(ع) فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم قرض تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک میکنم...»
عقیل گفت: بیتالمال در اختیار تو است، آیا با این حال، مرا به جیره خود وعده میدهی؟ مگر جیره تو چه اندازه است؟ اگر همه آن را هم به من بدهی، دردی را دوا نمیکند. علی(ع) به او فرمود: ای برادر! هر کدام از من و تو نسبت به بیتالمال به منزله یک نفر هستیم - در این هنگام علی(ع) با برادرش در طبقه بالای دارالاماره که مشرف به بازار کوفه بود، گفتوگو میکردند - علی(ع) به عقیل فرمود: «اگر گفتار من تو را قانع نمیکند، به کنار این صندوقها که در بازار پیدا است و پولهای تاجران در میانشان است برو و آنها را بشکن و از پول آنها بردار.» عقیل عرض کرد: ای امیرمؤمنان! آیا به من امر میکنی که صندوقهای عدهای را که توکل به خدا کرده و مقداری پول اندوختهاند را بشکنم؟ علی(ع) فرمود: آیا تو به من دستور میدهی که در بیتالمال را که از آن مسلمانان است بگشایم، با اینکه توکل به خدا کرده و آن را بستهاند؟ و اگر میخواهی، شمشیرت را بردار، من نیز شمشیرم را برمی دارم و با هم به شهر «حیره» میرویم؛ در آنجا، بازرگانان ثروتمند زیاد هستند، به خانه یکی از آنها یورش میبریم و مالش را غارت میکنیم.
عقیل عرض کرد: آیا دزدی کنم؟ علی(ع) فرمود: اگر از مال یک نفر دزدی کنی، بهتر از آن است که از اموال همه مسلمانان دزدی کنی، چرا که بیتالمال مال همه مسلمین است....» (۱۱)
در روایت دیگر آمده، روزی عقیل از برادرش علی(ع) درخواست کمک از بیتالمال کرد، علی(ع) فرمود: «صبر کن تا روز جمعه فرا رسد»؛ عقیل تا روز جمعه صبر کرد، پس از اقامه نماز جمعه، علی(ع) به عقیل فرمود: «درباره کسی که به همه این مسلمانان (که در مسجد برای نماز اجتماع کرده بودند) خیانت کند چه میگویی؟» عقیل گفت: «چنین کسی، شخص بسیار بدی است » علی(ع) فرمود: «تو با درخواست کمک (زیادتر از حقت) از بیتالمال، به من، دستور میدهی که به این مسلمانان خیانت کنم.» (۱۲)
۵- پیرمردی به نام «عاصم بن میثم » به محضر علی(ع) - در آن هنگام که بیتالمال را تقسیم میکرد - آمدو عرض کرد: من پیر و فرتوت هستم، به من زیادتر بده. امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «سوگند به خدا! این اموال از دسترنج من به دست نیامده و آن را از پدرم به ارث نبرده ام؛ بلکه امانتی در دست من است که باید حدود آن را رعایت کنم.» سپس برای آنکه به آن پیرمرد احسان شود، به حاضران فرمود: «رحم الله من اعان شیخا کبیرا مثقلا» (۱۳) خدا رحمت کند کسی را که به پیرمرد افتاده کمک کند. به این ترتیب عواطف مردم را در مورد کمکرسانی به آن پیرمرد برانگیخت.
۶- در کوفه عصر خلافت علی(ع)، جمعی از ایرانیان که قبلا برده اعراب بودند و علی(ع) آنها را آزاد کرده بود، به عنوان موالی و حمراء خوانده میشدند، هر روز به مسجد میآمدند و پای سخنرانی علی(ع) مینشستند و بهره میبردند، بعضی از خودخواهان تیره دل عرب مانند «اشعث بن قیس » که نژادپرست بود و عجمها را تحقیر میکرد، به عنوان اعتراض به امیرمؤمنان علی(ع) چنین گفت: «ای امیرمؤمنان! این افراد (حمراء) پیش روی تو بر ما چیره شدهاند و تو از آنها جلوگیری نمیکنی... امروز، من نشان خواهم داد که عرب چه کاره است؟»
حضرت علی(ع) خطاب به او و امثال او فرمود: «این عربهای شکمباره در بستر نرم به استراحت پرداخته اند، ولی همین حمراء (ایرانیان آزاد شده) در روزهای گرم، برای تامین هزینه زندگی زحمت میکشند؛ آنگاه شما از من میخواهید این زحمت کشان (بینوا) را از خود دور کنم تا خودم جزء ستمگران شوم؟ هرگز چنین نخواهم کرد...» (۱۴)
حضرت علی(ع) روزهای جمعه، همه اموال بیتالمال را به مستحقین میرسانید و زمین آن را جارو میکرد، سپس دو رکعت نماز در آنجا بهجا میآورد و پس از نماز میفرمود: «این نماز در روز قیامت گواهی میدهد که من همه بیتالمال را به صاحبانش دادم و برای خود چیزی برنداشتم.»
یکی از شیعیان میگوید: اموالی از بیتالمال از منطقه جبل (کرمانشاه و اطراف آن) به کوفه آورده بودند، آن حضرت با نظم و برنامه دقیقی، آن را به سران هفت قوم (که در آن وقت مردم کوفه در هفت بخش، مشخص شده بودند) داد، تا آنها، همه آن اموال را به طور مساوی بین افراد تقسیم کنند؛ در پایان کار، یک قرص نان باقی ماند، علی(ع) دستور داد آن را هفت قسمت کرده و همان قسمت شدهها را بین هفت بخش مذکور تقسیم کرد. (۱۵)
۷- در نهجالبلاغه خطبه ۲۲۴، دو ماجرای عجیب در رابطه با احتیاط و دقت علی(ع) در رعایت عدالت در تقسیم بیتالمال آمده است. ماجرای اول داستان آهن گداخته و عقیل است، که چون معروف است از بیان آن صرف نظر کرده و به ذکر ماجرای دوم میپردازیم؛ روزی «اشعث بن قیس » (که از منافقان کوردل و دشمنان سرسخت علی(ع) بود) تصمیم گرفت با ترفندهای مرموز، خود را به امیرمؤمنان علی(ع) نزدیک کرده و به گمان باطل خود شاید بتواند از بیتالمال بهره بیشتری ببرد، حلوایی آماده کرد و در آوندش ریخت و شب هنگام به در خانه علی(ع) آمد و کوبه در را به صدا درآورد؛ علی(ع) در را گشود و او حلوا را تقدیم کرد، علی(ع) آنچنان از آن حلوا اظهار نفرت کرد که فرمود: «گویا آن را با زهر مار خمیر کرده بود، به او گفتم: آیا این حلوا، بخشش است یا زکات و یا صدقه؟ زکات و صدقه بر ما خاندان حرام است.»اشعث گفت: نه زکات است و نه صدقه؛ بلکه هدیه است، علی(ع) فرمود: «سوگ کنندگان در سوگ تو بنشینند و مرگت باد! آیا از راه دین خدا وارد شدهای که مرا فریب دهی؟ آیا نظام عقل تو به هم خورده یا دیوانه شدهای و یا هذیان میگویی؟ سوگند به خدا اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر افلاک آن است به من ببخشند تا با گرفتن پوست جویی از دهان مورچه ای، خدا را نافرمانی کنم نخواهم کرد و براستی که دنیای شما در نزد من، از برگی که ملخ آن را به دندان گرفته و آن را جویده است، پستتر است؛ علی را به دنیای ناپایدار و خوشی آنچه کار؟ !...» (۱۶) به این ترتیب علی(ع) هدیه رشوه نمایاشعث را رد کرد و راه نفوذ و تطمیع او را برای تجاوز به بیتالمال و آسیب رسانی به عدالت، مسدود کرد.
۸- «بکر بن عیسی » میگوید: علی(ع) در عصر خلافتش به مردم کوفه میفرمود: «ای کوفیان! هرگاه از میان شما رفتم و به سوی آخرت کوچ کردم و جز خانه و مرکبم چیز دیگری گذاشتم، من خائن هستم.» او هزینه ساده زندگیاش از غذا و لباس و... را از بیتالمال تامین نمیکرد، بلکه از محصول باغ «ینبع » که آن را در مدینه با دسترنج خود احداث کرده بود - و برایش میفرستادند - تامین میکرد. به مردم، نان و گوشت میرسانید، ولی خودش از غذاهای سادهتر استفاده میکرد. دو زن که یکی عرب و دیگری عجم بود، به محضرش آمدند، آن حضرت به هر دو به طور مساوی مقداری پول و غذا داد، زن عرب گفت: من از عربم ولی این زن از عجم است، چرا به من بیشتر ندادی؟ آن حضرت فرمود: «سوگند به خدا! من بین نوادگان اسماعیل (ع) با نوادگان اسحاق (ع) تفاوتی در بهرهبرداری از بیتالمال نمیدانم.» (۱۷)
۹- طلحه و زبیر به محضر علی(ع) آمدند و گفتند: در عصر خلافت عمر، بیشتر از این اندازه از بیتالمال به ما میداد. علی(ع) فرمود: رسول خدا (ص) چقدر به شما میداد؟ آنها سکوت کردند، حضرت فرمود: آیا رسول خدا (ص) بیتالمال را به طور مساوی بین مسلمانان تقسیم میکرد؟ آنها گفتند: آری، فرمود: آیا پیروی از سنت رسول خدا (ص) بهتر است یا پیروی از سنت عمر؟ آنها گفتند: پیروی از سنت رسول خدا (ص) بهتر است، ولی ما دارای خصوصیاتی مانند سابقه تحمل و زحمت فراوان برای اسلام و خویشاوندی با رسول خدا (ص) هستیم. علی(ع) فرمود: آیا سابقه شما و زحمت و خویشاوندی شما بیشتر است یا سابقه و زحمت و خویشاوندی من؟ آنها گفتند شما در این امور مقدمتر هستید، حضرت فرمود: سوگند به خدا من و این اجیر من -اشاره به غلامش کرد - در بهرهبرداری از بیتالمال یکسان هستیم و در این جهت هیچ فرقی بین من و اجیر من نیست. (۱۸)
۱۰- بانویی به نام سوده میگوید: عامل علی(ع) در دیار ما، در اخذ مالیات، سختگیری میکرد؛ به عنوان شکایت از او نزد علی(ع) رفتم، برخاسته بود تا نماز بخواند، همین که مرا دید با کمال مهربانی به من توجه کرد و فرمود: «آیا درخواستی داری؟» ماجرا را گفتم،اشک از چشمانش سرازیر شد، فرمود: «خدایا تو شاهد هستی که من عاملهای خود را برای ظلم به کسی به سوی مردم نفرستاده ام »؛ سپس قطعه پوستی طلبید و در آن پس از ذکر آیهای از قرآن نوشت: «ای عامل من! وقتی نامه ام به تو رسید، آنچه را در دست داری نگهدار، تا ماموری بفرستم و آنها را از تو تحویل بگیرد.» آنگاه آن نامه را به من داد که حتی آن را مهر نکرده بود، آن نامه را نزد عامل آوردم، و به او دادم، و همین نامه، پیام عزل عامل بود، او عزل شد چرا که از حریم عدالت خارج شده بود.
«ابورجاء» میگوید: علی(ع) را دیدم شمشیرش را برای فروش گذاشته بود و میفرمود: «سوگند به خداوندی که جانم در اختیار او است اگر در نزد من به اندازه قیمت یک پیراهن پول بود، شمشیرم را نمیفروختم.» (۱۹)
این نمونهها، گلچینی از صدها نمونه دیگر بود برای اثبات مطلب و نشان دادن عدل علی(ع) و همین مقدار کافی است و تو خود «حدیث مفصل بخوان از این مجمل.»
احسان و مهربانی در سیره علی(ع)
حضرت علی(ع) علاوهبر اجرای دقیق عدالت، تا آخرین توان خود، در حد ایثار و فداکاری بینظیر، به نیازمندان و مردم احسان و مهربانی میکرد و آنها را از تفضل و الطاف بیکران خود بهرهمند میساخت. آسایش خود را فدای سامان دادن به امور مستضعفین و بینوایان میکرد. گویی خداوند وجود او را وقف ساماندهی و رسیدگی به کار دردمندان و مستمندان نموده است. یک قطرهاشک یتیم کافی بود که زانوان او را خم کند و بدنش را به لرزه درآورد؛ همان زانویی که در برابر قهرمانان عرب در جنگها خم نشد و همان بدنی که در برابر حوادث کمرشکن، چون کوه سخت استوار بود. او همواره در شبهای تاریک، آرد و نان و غذاهای دیگر را بر دوش میگرفت و به خانه فقرا میبرد، آنها را سیر میکرد در حالی که خود گرسنه بود؛ براستی که قلم و بیان از توصیف عظمت احسان و ضعیفنوازی و همدردی حضرت علی(ع) با دردمندان و بینوایان، عاجز است. تنها به عنوان نمونه به ذکر چند فراز میپردازیم؛ شاید همین فرازها در ما - که شیعه علی(ع) هستیم - اثر بگذارد و ما نیز در حد توان خود، در این راستا، گامهای راسخی برداریم.
۱- راوی میگوید: علی(ع) را دیدم، تنها از خانه بیرون آمده و نگران به اطراف نگاه میکند؛ نزدیک رفتم، دیدم بسیار غمگین است، به طوری که اشک از چشمانش سرازیر است، پرسیدم: چرا غمگین هستی؟ فرمود: هفت روز است که مهمانی به خانه ما نیامده است؛ در جستوجوی مهمان هستم.(۲۰)
۲- «ابوالطفیل » میگوید: علی(ع) را دیدم که با کمال مهربانی، یتیمان را فرا میخواند و نوازش میکرد و به آنها عسل میداد و آنها میخوردند؛ مصاحبت آن حضرت با آنها بقدری مهرانگیز بود که یکی از حاضران گفت: دوست داشتم، من هم یتیم بودم و این گونه مشمول نوازش حضرت علی(ع) قرار میگرفتم. (۲۱)
۲- روزی علی(ع) از بازار خرمافروشان عبور میکرد؛ کنیزی را دید که گریه میکند؛ نزد او رفت و فرمود: «چرا گریه میکنی؟» عرض کرد: مولای من، برای خرید خرما مبلغی پول به من داد به اینجا آمدم و خرما خریدم و نزد مولایم بردم، آن را نپسندید و گفت نامرغوب است، ببر و پس بده، اینک نزد فروشنده آمدهام ولی او حاضر به پس گرفتن نیست. علی(ع) نزد فروشنده آمد و به او فرمود: «ای بنده خدا! این بانو، کنیز و خدمتکار است و از خود اختیاری ندارد، پولش را بده و خرمای خود را از او بستان.»
خرما فروش که علی(ع) را نمیشناخت، از دخالت علی(ع) ناراحت شده، برخاست و گفت: تو چه کاره هستی که در کار ما دخالت میکنی؟ آنگاه دست رد بر سینه علی(ع) زد، مردمی که در آنجا بودند و علی(ع) را میشناختند، به فروشنده خرما گفتند: این آقا علی بن ابی طالب (ع)، امیرمؤمنان است؛ آن مرد با شنیدن این سخن، لرزه بر اندام شد و رنگش پرید و بیدرنگ پول کنیز را به او داد و خرمای خود را پس گرفت، سپس دست به دامن علی(ع) شد و عرض کرد:ای امیرمؤمنان، از من راضی شو. علی(ع) فرمود: رضایت من از تو به این است که امور خود را اصلاح کنی و با مردم خوش رفتارینمایی. به این ترتیب، کنیز خشنود شد و شادمان به خانه مولای خود بازگشت. (۲۲)
۳- احسان و مهربانی علی(ع) به مردم، در حدی بود که «معاویه » (از سرسختترین دشمنان حضرت علی «ع ») در شان آن حضرت گفت: «اگر علی(ع) دو خانه، یکی پر از کاه و دیگری پر از طلا داشت، طلاها را جلوتر از کاه انفاق میکرد.» این سخن در ضمن داستان جالبی ذکر شده که مناسب است نظر شما را به آن جلب کنم.
«محفن بن ابی محفن » یکی از تیره دلان دین به دنیا فروش بود؛ تصمیم گرفت از کوفه به شام سفر کند و برای تحصیل جیره دنیا، نزد معاویه برود و با بدگویی از علی(ع)، نظر معاویه را جلب کند تا از جایزه بیحساب او برخوردار شود؛ او با این نیت شوم نزد معاویه آمد و گفت: «ای امیرمؤمنان! من از نزد پستترین شخص (از نظر نسب و حسب) و بخیلترین و ترسوترین و عاجزترین انسان در سخن گفتن، به حضور تو آمدهام. معاویه پرسید: او کیست؟ محفن پاسخ داد: «او علی بن ابیطالب است.» معاویه به اهالی شام گفت: «بیایید تا بشنوید که این برادر کوفی درباره علی(ع) چه میگوید.» آنها آمدند و به او احترام شایان نموده و اجتماع کردند تا سخنش را بشنوند، او نیز حرفهای خود را تکرار کرد. وقتی مردم متفرق شدند و مجلس خلوت شد، معاویه به محفن رو کرد و گفت: «ای نادان! وای بر تو، چگونه علی(ع) از نظر نسب و حسب، پستترین شخص است با اینکه پدرش ابوطالب و جدش عبدالمطلب و همسرش فاطمه (س) دختر رسول خدا (ص) است؟ و چگونه او بخیلترین فرد عرب است؟ سوگند به خدا اگر او، دو خانه یکی پر از کاه و دیگری پر از طلا داشت، طلاها را زودتر از کاه انفاق میکرد و چگونه او ترسوترین فرد عرب است با اینکه در میدانهای جنگ، قهرمانان دشمن، در برابر او زبون بودند و جرات هماوردی با او را نداشتند و ندارند؟ و چگونه او در سخن گفتن عاجزترین افراد عرب است با اینکه سوگند به خدا موضوع فصاحت و بلاغت و شیوایی سخن در میان قریش را، جز او موزون و مرتب نکرد، اینها که میگویی از خصال مادرت است که به تو سرایت کرده؛ سوگند به خدا اگر ملاحظه بعضی از امور نبود، گردنت را میزدم؛ لعنت خدا بر تو باد و زنهار که دیگر این گونه یاوهها را تکرار نکنی!» محفن گفت: سوگند به خدا تو از من ستمگرتر هستی، چرا او را با اینکه دارای آن همه مقام بود کشتی؟ معاویه گفت: «سرنوشت ما با او چنین پایان یافت.»
محفن گفت: نه چنین است! تو را همین بس که خشم و عذاب دردناک الهی وجودت را فراخواهد گرفت. معاویه گفت: چنین نیست، من از تو آگاهتر هستم، خدا در قرآن میفرماید: «و رحمتی وسعت کل شی ء» (۲۳) و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است. (۲۴)
معاویه با این گونه توجیهگری و مغلطه، میخواست خود را تبرئه کند؛ غافل از آنکه خداوند میفرماید: «ان رحمتالله قریب من المحسنین » (۲۵) همانا رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است، - نه به بدکاران -.
۴ - روزی علی(ع) در عصر خلافتش ، در شهر کوفه عبور میکرد، چشمش به بانویی افتاد که مشکی پر از آب بر دوش گرفته و به سوی خانه خود میبرد، بیدرنگ پیش آمد و مشک را از او گرفت و بر دوش خود نهاد تا آن را به خانه آن بانو برساند؛ بانو، علی(ع) را نشناخت، در مسیر راه علی(ع) احوال آن بانو را پرسید. او گفت: علی بن ابیطالب (ع) شوهرم را به یکی از مرزها برای نگهبانی فرستاد، دشمنان او را کشتند، اکنون چند کودک یتیم از او بهجا مانده، سرپرستی ندارند و من هم فقیر و تهیدستم؛ مجبور شدهام برای مردم کنیزی و خدمت کنم و مختصری مزد بگیرم و معاش خود وبچههایم را تامین کنم. علی(ع) مشک را تا خانه او برد و سپس با آن بانو خداحافظی کرد و به خانه خود بازگشت، حضرت آن شب را بسیار مضطرب و نگران به سر آورد؛ بامداد، زنبیلی پر از طعام فراهم کرد و آن را بر دوش گرفته به سوی خانه آن زن حرکت کرد. در مسیر راه، بعضی به آن حضرت گفتند زنبیل را به ما بده تا ما حمل کنیم، فرمود: «در روز قیامت چه کسی بار مرا حمل میکند؟» (اشاره به اینکه بگذار زحمت حمل این بار را تحمل کنم تا در قیامت بار من سبک گردد)، حضرت علی(ع) به خانه آن بانو رسید، در خانه را زد، بانو گفت: کیست؟ علی(ع) فرمود: منم، همان عبدی که مشک آب تو را به خانه ات آوردم، در را باز کن که مقداری غذا برای بچهها آورده ام. بانو گفت: خدا از تو خشنود شود، و بین من و علی بن ابیطالب (ع) داوری کند.
علی(ع) وارد خانه شد و به بانو گفت: من پاداش الهی را دوست دارم، اینک اختیار با توست یا خمیر کردن آرد و پختن نان را به عهده بگیر و نگهداری کودکان را من بر عهده میگیرم و یا به عکس. بانو گفت: مناسب آن است که من آرد را خمیر کرده و نان بپزم و شما بچهها را نگهداری و سرگرم کنید؛ علی(ع) این پیشنهاد را پذیرفت، در این میان، علی(ع) مقداری گوشت که با خود آورده بود پخت و آن را همراه خرما و... به شکل لقمههای کوچک درآورده و به دهان کودکان میگذاشت؛ هر لقمهای که کودکان میخوردند، علی(ع) به هر کدام میفرمود: «پسرجان! علی بن ابیطالب را حلال کن.»
خمیر حاضر شد، بانو به علی(ع) گفت:ای بنده خدا، تنور را روشن کن، علی(ع) برخاست و هیزمها را در درون تنور ریخت و روشن کرد، شعلههای آتش زبانه کشید، علی(ع) چهره خود را نزدیک شعلهها میآورد و میفرمود: «ذق یا علی! هذا جزاء من ضیع الارامل والیتامی »ای علی! حرارت آتش را بچش، این است کیفر کسی که بیوه زنان و یتیمان را از یاد ببرد و حق آنها را تباه کند. در این میان یکی از زنان همسایه به آنجا آمد و علی(ع) را شناخت، به بانوی خانه گفت: وای بر تو! این آقا، امیرمؤمنان (ع) است.
در این هنگام، بانو، علی(ع) را شناخت و به پیش آمد و بسیار اظهار شرمندگی کرد و گفت: واخجلتا ای امیرمؤمنان که به مقام شامخ شما جسارت شد. علی(ع) فرمود: «بل واحیای منک یا امهًْ الله فیما قصرت فی امرک » بلکه من از تو شرمنده امای کنیز خدا به خاطر اینکه در مورد تو کوتاهی کردم. (۲۶)
۵- از احسان علی(ع) به قاتلش «ابن ملجم » اینکه به فرزندش امام حسن(ع) فرمود: نسبت به ابن ملجم مهربان باش، او اسیر تو است، به او رحم و احسان کن... ما خاندانی هستیم که روش ما آمیخته با کرم، عفو، مهربانی و شفقت است، سوگند به حقی که بر گردنت دارم، از آنچه میخورید و میآشامید، به او نیز بدهید، دست و پایش را زنجیر نکن، اگر از دنیا رفتم او را با یک ضربت که به من زده قصاص کن، او را مثله نکن (اعضای بدنش را جدا نکن) زیرا رسول خدا (ص) فرمود: از مثله بپرهیزید حتی نسبت به سگ گزنده؛ و اگر زنده ماندم، خودم میدانم با او چه کنم، ما از خاندانی هستیم که نسبت به گنهکار با عفو و گذشت و کرم برخورد میکنیم. (۲۷)
آری، این است بزرگواری و بزرگ منشی و احسان سرشار امیرمؤمنان علی(ع)؛ به امید آنکه عدالت و احسان او همواره سرمشق و الگوی ما شیفتگان و شیعیان آن حضرت باشد.
پینوشتها:
____________
۱. نحل ، آیه ۹۰. ۲. تفسیر نورالثقلین، جلد۳، ص ۱۷۸. ۳. بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۵۱. ۴. نهجالبلاغه، حکمت ۲۳۱.
۵و ۶. غرر الحکم، میزان الحکمة، ج ۶، ص ۷۸ و ۸۰. ۷. غرر الحکم، میزان الحکمة، ج ۲، ص ۴۴۲. ۸. نهجالبلاغه، حکمت ۲۷۱.
۹. همان، خطبه ۱۳۰. ۱۰. همان، خطبه ۱۳۶.
۱۱ و ۱۲. مناقب آل ابی طالب، ج ۲، ص ۱۰۹. ۱۳. همان، ص ۱۱۰.
۱۴. شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۹، ص ۱۲۴.
۱۵. بحارالانوار، ج ۴۱، ص ۱۳۶. ۱۶. نهجالبلاغه، خطبه ۲۲۴. ۱۷. بحار، ج ۴۱، ص ۱۳۷. ۱۸. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۱۰و ۱۱۱.
۱۹. بحار، ج ۴۱، ص ۱۲۱و ۱۳۶. ۲۰. ارشاد القلوب دیلمی، ج ۱، ص ۱۳۶.
۲۱. مناقب، ج ۲، ص ۷۳ و ۷۵. ۲۲. بحار، ج ۴۱، ص ۱۱۲. ۲۳. اعراف ، آیه ۱۵۶. ۲۴. کشف الغمة، ج ۱، ص ۵۶۰.
۲۵. اعراف ، آیه ۵۶. ۲۶. مناقب آل ابیطالب، ج ۲، ص ۱۱۵ و ۱۱۶.
۲۷. بحار، ج ۴۲، ص ۲۸۷ و ۲۸۸.
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا فایل صوتی ظریف شهادت امیر مومنان علی ع امیرمؤمنان علی ع بیت المال علی بن ابیطالب عدالت و احسان امیرمؤمنان ع عصر خلافت سوگند به خدا بیت المال بیت المال نهج البلاغه علی بن ابی حضرت علی ع اصل عدالت بانو گفت او فرمود رسول خدا آن بانو آن حضرت جای خود بر دوش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۷۷۳۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتوگوی ویژه با احسان اصولی و پاسخ به مهمترین سوالات
به گزارش ورزش سه، تیم ملی فوتسال ایران چندی پیش موفق شد برای سیزدهمین بار قهرمان جام ملتهای آسیا شود و همچنین به جام جهانی فوتسال 2024 ازبکستان راه پیدا کند. اصولی علاوه بر اینکه سخنگوی فدارسیون فوتبال است، از دی ماه سال 1400 ریاست کمیته فوتسال و همچنین طی ماه های گذشته ریاست سازمان لیگ فوتسال را بر عهده گرفته و در دوران ریاست وی، تیم ملی فوتسال ایران به یک قهرمانی و یک نایب قهرمانی در آسیا دست یافته و مسابقات دوستانه بزرگی را برای تیم ملی تدارک دیده است.
پس از قهرمانی در آسیا، ابهامات پر شماری میان اهالی فوتسال مطرح شده که در همین خصوص خبرنگار ورزش سه برای پاسخ به مهمترین آنها، مصاحبه ای را با احسان اصولی ریاست کمیته فوتسال داشته است که در ادامه خواهید خواند.
*ابتدا از قهرمانی تیم ملی فوتسال ایران در جام ملتهای آسیا بگویید؛
اگرچه از نوروز فاصله گرفتیم اما چون در تمام ایام تعطیلات تیم ملی در اردو و دور از خانواده بود، دوست دارم عنوان کنم که این قهرمانی «عیدی» خانواده فوتسال به مردم ایران است. بابت این موضوع خوشحالیم و خدا را شاکریم. ما قبل از اعزام در یک سفر نیمروزه به زیارت آقا علی ابن موسیالرضا مشرف شدیم و آنجا بچهها هم قسم شدند برای شادی مردم ایران، قهرمانی در جام ملتهای آسیا را ماموریت خودشان بدانند و به لطف خدا این نتیجه به دست آمد. با توجه به کیفیت رقبا، مصدومیت بعضی از بچهها، سرمایهگذاری گسترده کشورهای دیگر، دشواری بازی مقابل 10 هزار تماشاگر میزبان و چالشهایی که داشتیم آسان نبود ولی امروز سرافرازیم که ماموریت انجام شد و جام به خانه اصلیاش یعنی ایران برگشت. آقا وحید شمسایی و کادر فنیاش و سایر همکارانم در تیم ملی ، نه فقط از نظر فنی و تخصصی عملکرد بسیار خوبی داشتند بلکه در مقابل نقدها و فشارهای گاه غیر منصفانه با فروتنی و پذیرش برخورد کردند و در واقع با مهارت، فشارها را به پلههای ترقی تیم تبدیل کردند که نشان از رشد یافتگی این تیم دارد. در واقع ما در تیم ملی فوتسال به معنای واقعی کلمه یک تیم بودیم مثل یک ساعت تمام اجزا در ارتباطی تنگاتنگ و موثر و کارآمد باهم در ارتباط بودند و هر جزئی از این تیم کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام میداد و از لحاظ روحی باعث تقویت و ارتقا یکدیگر میشدند در واقع همانطور که اگر یکی از چرخ دنده های یک ساعت درست کار نکند کلیات ساعت هم کار نخواهد نکرد اگر یکی از اعضا تیم ما هم چه از لحاظ کاری و چه از لحاظ روحی ناهماهنگ بود حتما کلیات تیم را تحت تاثیر قرار میداد ما در کاروان اعزامی نه تنها هیچ فردی را که نقش و کار تعریف شده ایی نداشته باشد به همراه نداشتیم بلکه تقریبا برای همه سه ، چهار نقش و ماموریت تعریف شده بود. و شاهد یک همدلی و همکاری مثال زدنی بودیم که خب به لطف خدا به قهرمانی منتج شد.
*سال گذشته با توجه به شرایط سخت اقتصادی بازیهای دوستانه خوبی برنامهریزی شد، در این باره نیز توضیح دهید.
به هرحال وقتی صحبت از فیفادیها میشود همه یاد فوتبال میافتند اما طبق برنامهای که از روز اول داشتیم قرار شد که تیم ملی فوتسال هم از همه پنجره های فیفادی استفاده کند. برای ما ساده بود ورود نکنیم و مثل گذشته از کنار آن بگذریم اما وقتی ریاست محترم فدراسیون پس از جام ملت های فوتسال کویت در سال ۲۰۲۲ به بنده اعتماد کردند و مسئولیت فوتسال را تام و تمام به من سپاردند و بعد ، همه جوره حمایت کردند ، با همه قوا برنامه ریزی و کار را دنبال کردیم و با وجود اینکه در تدارک بازی با تیمهای خارجی و پر کردن فیفا دی ها علاوه بر مباحث مالی با چالش های ناخواسته دیگری هم مواجه بودیم ولی ما از روز نخست یک اصل گذاشتیم، و آن اینکه پشت هیچ بهانهای پنهان نشویم. برای همین با مشورت کادر فنی همه فیفادی ها را پر کردیم در گام اول در اسفند ۱۴۰۱ به تورنمنت تایلند رفتیم و با شکست ژاپن بعنوان قهرمان مسابقات برگشتیم بعد از آن در روزهای نخستین سال ۱۴۰۲ در تهران میزبان دو بازی با ازبکستان بودیم. بعد از آن حدود شهریور ماه ۱۴۰۲ به تورنمنت شش جانبه برزیل رفتیم که یک اتفاق معمول نبود و برخی باور نمیکردند این سفر انجام شود تورنمنت برزیل برای تیم خیلی موثر بود و شاکله اصلی این تیم قهرمان آنجا شکل گرفت بعد از آن در مهرماه تیم به مقدماتی جام ملت های آسیا در قرقیزستان رفت و در آذر ماه ۱۴۰۲ میزبان دو بازی دوستانه با تیم درجه یک روسیه در لار بودیم و در نهایت ایام نوروز ۱۴۰۳ به تورنمنت ویتنام رفتیم.
که قطعا همه این بازی ها برای تیم ملی بسیار مفید بود و به جرات میتوان گفت این حجم بازی با کیفیت در این بازه زمانی کوتاه و در زمانی که چالشهای متنوعی را در پیش رو داشتیم اتفاقی بی سابقه در فوتسال ایران بود و کمترین اثر این مسابقات این بود که بازیکنان جوانی که به تیم تزریق شدند با تیمهای بزرگ تنه به تنه شوند و فضای رقابت بینالمللی را تجربه کنند که نتیجهاش را در جام ملتها دیدیم، جوانها هر وقت به ترکیب اضافه شدند مثل باتجربهها موثر و بدون هراس بازی کردند. از این بابت خدا را شاکرم و از همه کسانیکه کمک رسان ما بودند سپاسگزارم .
*پیش از اعزام به تایلند با مشکلات خاصی روبهرو بودید، توضیح بدهید که چطور به تایلند اعزام شدید.
پرواز ما به تایلند در آخرین ساعات لغو شد. در تیمهای ملی اعم از بازیکن و مدیر همه خودمان را سرباز ایران میدانیم، برای همین شرایط کشور را درک کردیم و به وعده صادق ایرانی بر خود بالیدیم ما هم همچون یک سرباز کنار هر اقدامی میایستیم که موجب غرور ملی بشود. لذا با توجه به محدودیت زمانی برای حضور در تایلند و خوشحالی برخی از کشورها از غیبت احتمالی ایران، تمام مسیرهای محتمل زمینی و هوایی که میتوانست ما را به تایلند برساند را بررسی کردیم، و در نهایت با حمایت رئیس محترم فدراسیون، وزیر محترم ورزش و مساعدت وزیر محترم راه و سازمان هواپیمایی کشوری با یک پرواز ایرانی ، تهران را در اولین ساعت بازگشایی فرودگاه حضرت امام خمینی (ره) به مقصد استانبول ترک کردیم و از آنجا بعد از 9 ساعت به بانکوک رسیدیم. جالب است بدانید اولین حریف ما افغانستان از 4 فروردین در بانکوک اردو زده بود و ما تقریباً 40 ساعت قبل از مسابقه با آنجا رسیدیم. درک خستگی بچهها، تغییر آب و هوا، جت لگ و به هم ریختن ساعت خواب و ... را ورزشیها بهتر درک میکنند اما کسی گله نکرد، همه شرایط را درک کردیم و تمرکز تیم فقط روی قهرمانی بود.
*جام باشگاههای آسیا برگزار میشود ؟
در خلال مسابقات جام ملتها، کمیته فوتسال آسیا به ریاست آقای تاج برگزار شد و مبحث برگزاری مجدد جام باشگاهها در جلسه مطرح شده و به اتفاق آرا در جلسه به تصویب کمیته فوتسال و فوتبال ساحلی رسید. البته خوب است بدانیم روال اینطور است که بعد از تصویب کمیته، موضوع در هیات رئیسه AFC بررسی میشود که در صورت تصویب نتیجه آن به هیات اجرایی کنفدراسیون ابلاغ میشود. ما منتظر تصمیم نهایی هستیم. این یک موضوع در سطح قاره است، طبعاً ما به خاطر داشتن لیگ پویا و کارنامه خوب در این بازیها مشتاقیم مسابقات برگزار شود اما موضوعات اقتصادی، درآمدزایی، بازاریابی، مخالفت برخی کشورها و ... هم دخیل است که برخی از این عوامل در اختیار ما نیست.
*آیا قرار است جام ملتهای آسیا چهار سال یک بار باشد ؟
در این خصوص من اطلاعاتی ندارم و چیزی نشنیدم.
*لیگ برتر در فصل جاری چگونه برنامه ریزی شده است؟
طبق برنامهریزی که در سازمان لیگ فوتسال انجام شده ، لیگ برتر امسال از ۲۲تیرماه شروع میشود و بعد از 6 هفته رقابت، مسابقات برای برگزاری اردوی تیم ملی اعزامی به جام جهانی متوقف خواهد شد. البته با توجه به برگزاری مسابقات کافا ممکن است تغییرات دیگری ایجاد شود که حتماً اطلاعرسانی میکنیم. بدون هیچ تردیدی ما در تیم ملی دسترنج باشگاهها را در اختیار داریم و قدردان مدیران و مربیان باشگاهها هستیم که سهم آنها در هر موفقیت ملی و همین قهرمانی اخیر غیرقابل انکار است. و خودم را مکلف به تقدیر و تشکر از همه باشگاهها در همه لیگ ها بخصوص لیگ برتر میدانم البته ناگفته نماند که روسای هیات های فوتبال در سراسر کشور هم چه در برگزاری لیگ و چه در کشف و شناسایی استعداد های فوتسال نقش بی بدیلی دارند که از تک تک همکارانم در هیات های فوتبال در سراسر کشور سپاسگزارم . ما کاملا درک میکنیم که تغییر در برگزاری لیگ برای باشگاهها دشواری به همراه دارد اما قطعاً ارائه نمایشهای باکیفیت تیم ملی در جام جهانی به ارتقای فوتسال ایران، ایجاد فرصت بیشتر برای لژیونر شدن بازیکنان و مربیان و ... کمک میکند. در یک جمله بایدعرض کنم ، موفقیت تیم ملی، موفقیت همه است.
*نهایی شدن حضور لژیونرها در حالی که ژاپن موفق به این کار نشد.
خاطرم هست که چند ماه پیش برخی گفتند ژاپن توانسته باشگاههای خارجی که بازیکنانش را در اختیار دارد متقاعد کند و ایران نتوانسته و باید مدیران ایرانی از ژاپن الگو بگیرند اما در عمل دیدیم که این اتفاق برعکس رخ داد. به شخصه سه بار با مدیر باشگاه پالما که سه لژیونر کلیدی ما حسین طیبی، مسلم اولادقباد و سالار آقاپور را در اختیار داشت جلسه بر خط داشتم و همچنین بصورت غیر مستقیم با مدیرعامل باشگاهی که سعید احمدعباسی را در ترکیب دارند ارتباط گرفتم.
خب مسابقات جام ملتها خارج از فیفا دی برگزار میشد و با توجه به اینکه فوتسال مثل فوتبال نیست که یک تیم بازیکنان زیادی در اختیار داشته باشد و دست سرمربی برای تغییر در ترکیب باز باشد، مخالفتهایی شد و کار سختی در پیش رو داشتیم ولیکن با مذاکره و کارهای ترکیبی که به انجام رسید خوشبختانه این چالش را از پیش رو برداشتیم که باید هم از پیگیری بازیکنان تشکر کنم که مشتاق بودند برای تیم ملی کشورشان بازی کنند و هم از مدیران دو باشگاه اسپانیایی که با ما مساعدت کردند. البته ما حسین طیبی را به دلیل مصدومیت از دست دادیم ولی در مجموع خوشحالیم که لژیونرهایمان را در اختیار داشتیم، این موضوع حتی باعث خوشحالی AFCهم شد چون عملاً با حضور این ستارهها کیفیت مسابقات هم بالاتر رفت.
*نکته پایانی؟
تیم ملی فوتسال اگر قهرمان شد، ورای تلاش و غیرتی که بازیکنان و کادر فنی به خرج دادند، یک اراده ملی پشت این اتفاق قرار داشت. ما البته سعی کردیم برای نخستین بار پروتکلهای تیم ملی فوتبال بزرگسالان را درکادر پزشکی، پشتیبانی، پوشش رسانهای، برندینگ تیم و ... اجرا کنیم و خوشحالیم که با اقبال بسیار خوب مردم همراه شد، ما این انرژی مثبت را در خلال مسابقات حس میکردیم و به نظرم عملکرد مجموعه تیم یک الگوی موفق بود. حتی رفتار تماشاگران ما در تشویق حریفان بعد از سوت پایان بازی، جمعآوری زباله روی سکوها، تکریم مربیان حریف و اقدامات فرهنگی دیگری که انجام شد، از سوی کمیته برگزاری مسابقات و حتی بازیکنان و مربیان تیمهای حریف در هتل محل برگزاری مسابقات با بازخورد مثبتی همراه شد. در واقع کاروان اعزامی به معنی واقعی خودش را نماینده ایران و مردم متمدن این کشور میدانست برای همین از هر رفتار و کردار و گفتاری که نام ایران را خدای ناکرده مخدوش کند پرهیز شد و مجموع اقدامات باعث شد در این دوره همگان ایران را هم در درون وهم در بیرون از زمین قهرمان بدانند و تشویق تماشاگران تایلندی بعد از قهرمانی ما خودش اثبات کننده همین موضوع بود.
در پایان جا دارد از همه کسانیکه مستقیم و غیر مستقیم یاری رسان ما در طی کردن این مسیر پر فراز و نشیب بودند تشکر کنم ، از سرمربی تیم ملی آقا وحید شمسایی و همکاران کادر فنی ایشان از تک تک بازیکنان تیم ملی فوتسال چه ۱۴ نفر لیست نهایی چه همه آنهایی که در حدود دوسال گذشته به اردو های تیم ملی دعوت شدند و با همه وجود در اختیار تیم بودند از همه همکارانم در کادر پزشکی ، کادر تدارکات و پشتیبانی ، کادر اداری و دبیرخانه ستاد برگزاری ، کادر رسانه که تحول بزرگی را بوجود آوردند و این تحول کاملا محسوس بود ، از مدیر محترم تیم ملی فوتسال دوست خوبم آقای کریمیان که با جان و دلش کار میکند و از تک تک اعضا کاروان که عملکردی بسیار عالی داشتند ، از ریاست محترم فدراسیون که همیشه حمایت کردند از همکارانم در هیات رئیسه فدراسیون از دبیرکل محترم و همکارانشان در حوزه اجرایی فدراسیون ، از دولت محترم و وزارت ورزش و جوان و شخص آقای مهندس هاشمی که بسیار مسلط بر امور و دلسوزانه از ما حمایت و پشتیبانی کردند از نمایندگان محترم مجلس ، نیروهای مسلح ، وزیر محترم راه و شهرسازی و همکارانشان در سازمان هواپیمایی کشور ، از جناب آقای رئیسی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران و جناب آقای قالیباف رئیس محترم مجلس شورای اسلامی و همه کسانیکه با پیام های خودشان مایه دلگرمی ما در تیم ملی فوتسال و فدراسیون فوتبال شدند از همه همکارانم روسای محترم هیات های فوتبال سراسر کشور و مسئولان کمیته های فوتسال هیات ها که با همت و تلاش ، با کشف و معرفی استعدادهای ناب فوتسال ایرانی باعث شناسایی و انتخاب بهترین های فوتسال ایران توسط کادر فنی شدند ، از مدیران باشگاههای فوتسال و همکارانشان در تمام لیگ های فوتسال ، بخصوص باشگاههای لیگ برتر فوتسال که با رونق بخشی و حمایت هایشان از فوتسال باعث رشد و پرورش حرفه ایی فوتسالیست های ایران میشوند، از همه پیشکسوتان ، مدرسان ، مربیان و در کل جامعه فوتسال ایران که با حمایت های و هدایت های خودشان باعث تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف میشوند ، از اصحاب رسانه و خبرنگاران عزیز که در همه حال در کنار ما و تیم ملی و فوتسال ایران هستند و با انعکاس اخبار و رویداد های فوتسالی هم بر رونق آن می افزایند هم باعث گردش اطلاعات و دانش در بین بخش های مختلف فوتسال میشوند ، از همکارانم در دپارتمان فوتسال و سازمان لیگ فوتسال از همکارانم در تیم های ملی فوتسال پایه و در نهایت از همه هواداران و علاقه مندان پرشور فوتسال ایران سپاسگزارم که با حضور خودشان در سالن های فوتسال شور و شوق وصف نشدنی را بوجود می آورند . امیدوارم در مسیر پیش رو تا جام جهانی بتوانیم به بهترین نحو ممکن پیش برویم و در آنجا هم اسباب دلشادی مردم عزیزمان را فراهم کنیم .